شاه نعمت الله ولی

شاه نعمت الله ولی

 
ای در میان جان‌ها ! از ما کنار تا کی ؟
مستان شراب نوشند ما در خمار تا کی ؟
 
ما کشتگان عشقیم بر خاک ره فتاده
ما را چنین گذاری ، در رهگذار تا کی ؟
 
تو چشمهٔ حیاتی سیراب از تو عالم
ما تشنه در بیابان در انتظار تا کی ؟
 
ساقی بیار جامی ، بر خاک ما فرو ریز
در مجلسی چنین خوش گرد و غبار تا کی ؟
 
در خلوت دل توست یاریّ و یار غاری
تو می روی ز هر در ، غافل ز یار تا کی ؟
 
نقش خیال بگذار دست نگار ما گیر
نقاش را نظر کن نقش نگار تا کی ؟
 
رندان نعمت الله سرمست در سماعند
تو هم بکوب پائی دستی بر آر ؛ تا کی ...

ارسال دیدگاه