عادات و ابتلائات نویسندگان مشهور

عادات و ابتلائات نویسندگان مشهور

 
جین آستین
به گوشت گوسفند فکر نکن!
 
آستین هرگز تنها زندگی نکرد و در زندگی روزمره اش چندان توقعی هم نداشت. گویا برایش مهم نبود که تنها باشد یا نه. او همراه با مادر و خواهر و دوست صمیمی و سه پیشخدمت شان در یک کلبه زندگی می کرد خانه ای که اغلب پر از مهمان های ناخوانده بود. مهمان ها دائم در خانه آستین رفت و آمد داشتند اما آستین می نوشت. در سال های پایانی عمرش حتی پرکارتر هم شد. نسخه های اولیه «حس و حساسیت» و «غرور و تعصب» را برای ناشرش بازنویسی کرد و سه رمان جدید نوشت: «منسفیلد پارک»، «اما» و «ترغیب».
به گفته خواهرزاده اش، جین در اتاق نشیمن خانوادگی شان می نوشت. یعنی «درست وسط هر جور مزاحمت و اتفاق مخل آرامش!» او در این باره می گوید: «البته مراقب بود که کارش توسط خدمتکاران یا مهمانان یا هر شخصی غیر از اعضای خانواده متوقف نشود. عادت داشت روی برگه های کاغذ کوچکی بنویسد که به راحتی دورانداخته یا زیر جوهر خشک کن گم می شدند. پشت در ورودی جلویی یک بادبزن قرار داشت که وقتی باز می شد، صدا می داد. جین مخالف تعمیر کردن این مشکل کوچک بود چون صدا آگاهش می کرد که تازه واردی رسیده است.»
آستین صبح زود قبل از سایر زنان خانه بر می خواست و پیانو می زد. ساعت ۹، صبحانه خانواده را آماده می کرد که هنر اصلی خانه داری او بود. بعد در اتاق نشیمن می نشست به نوشتن و اغلب مادر یا خواهرش هم در سکوت کنارش خیاطی می کردند. اگر سر و کله مهمانی پیدا می شد کاغذهایش را پنهان می کرد و می رفت همراه شان خیاطی کند.
شام، غذای اصلی روز، بین ساعت سه و چهار بعد از ظهر سرو می شد. بعد از آن نوبت گپ و گفت و گو و ورق بازی و چای بود. غروب به بلندخواندن رمان هایش می گذشت و جین، داستان های در دست نوشتنش را برای خانواده اش می خواند. هر چند بار اعظم کار خانه بر دوش خواهرش بود. خودش هم در این باره گفته است: «آفرینش ادبی با ذهنی مشغول تکه های گوشت گوسفند و خوراک ریواس ناممکن است!»
.............................

ارسال دیدگاه